پایان این راه کجاست؟... خداروشکررررر

ساخت وبلاگ
خداروشکر که هستی عزیزم،خداروشکر که انقد دستات قشنگ اشکامو پاک میکنه.
بالاخره به زور راضیت کردم بری بخوابی. امشب مهمون داشتیم از اون راه دوریا که شبم تو اتاق ما میخوابن... و تو پیش داداش میخوابی.مجبور شدی بری. 
هرچقد تو و خاله و دختر خاله(ر) اصرار کردین برم اونجا روحیم عوض شه نرفتم...قرار بود برم تو خوب میدونی چرا نرفتم...  
همتون امشب گفتین تو که همیشه امیدواری تو که همیشه توکلت به خداس تو که فلان و... 
خدایا قوت قلبم... این چن روز بال بال زدنمو میبینی؟؟ میبینی چقد دیروز به زور نفسم بالا اومد... دیدی جانانم داره آب میشه از وقتی حالمو دیده؟؟ انقد این بغض و فکرو تو خودم کشتم امشب یهو ترکیدم جلو مهمونا. 
خدایا کنارم باش و مراقب حالم باش.
اینجا زندگی جریان دارد......
ما را در سایت اینجا زندگی جریان دارد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ehamdameman9 بازدید : 138 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1396 ساعت: 20:23