کاشکی بیای

ساخت وبلاگ

سلام مهربونای من.

الان دوساعت تایم بین دوتا کلاس خالی داریم و من مشغول وب گردی شدم و هم اتاقیام رفتن کلاس همون استادی که عوضش کردم.

خب الان ١١روزه که علیرضا رفته و بششششدت دلتنگشم.تقریبا ظرفیتم تکمیل شده ولی قول دادم بی قراری نکنم.هفته پیش که با دوستام رفتیم اطراف دانشگاه گشت و گذار یه لباس دیدم که خیلی ناز بود.بافت نازک(گپ جلو باز با دکمه های ریز) خیلی خوشم اومد.برگشتم علی پرسید چیزی خریدی که براش تعریف کردم لباسو دیدم ولی نخریدم فعلا، که گییییر داد من پول میفرستم بخر و هرچقدم اصرار کردم نه،ولی کار خودشو کرد دوس دارم بدونه چقد این کاراش برام ارزشمنده ولی متاسفانه من جدیدا به این نتیجه رسیدم،اصلا جوری که با بقیه هستم با علی نیستمباید تمرینش کنم...

٤روزی که خونه بودم روضه داشتیم. خب مامان من با این که مجالس امام حسینو دوس داره و به نذری دادن بشدت پایبنده ولی معتقده تو همچین مجالسی نباید عزادارو خسته کرد و نباید پول جمع کرد از خانما برا کمکای مختلف،اهل تجملاتم نیست و بیشتر به تر تمیزی خونه اهمیت میده.وقتی شهرستان بودیم خیلی راحت از طریق آشناها مداح های خوب پیدا میشد. ولی الان یکم سخت شده.خب نباید دروغای شاخ و دم دار به امام و پیامبر بستکه اشک ملتو دراورد. بهرحال امسالم آبرومندانه گذشت...

و اما رابطمون یکم کدر شده. حتی روزیم ک از کرج اومدم برا اولین بار میخواستم برم راه آهن و با قطار بیام.از ایستگاه راه اهن یه ساعته میرسیدم دانشگاه ولی خب لازم نیس هی تاکسی عوض کنم و خیلیم امنه. متاسفانه قطار مترو دیر رسید و من به ایستگاه راه اهن نرسیدم و دوستام رفتن. اولین بارم بود از اون مسیر میومدم دانشگاه .من همیشه با تاکسی میام ولی چون از راه اهن همه شخصی بودن مجبور شدم با اتوبوس بیام و ٨ شب رسیدم. با این حال علی اصن احوال نپرسید.واسه همین برا اولین بار قهرمون انقد طول کشید و این ٣روز اصن ازش خبر ندارم.

تا دیشب که صمییییمی ترین دوستم که دوست دوران دبیرستانه و حتی میاد کرج میبینمش و ارتباط خانوادگی داریم  گف ممکنه بریم امریکا.وااااقعا سخته... دوس ندارم حتی به اون روزا فک کنم.بین دوستام فقط به این یکی وابستم.بقیه در حد دوستیه فقط... اینه که ساعتای ١٢ دیشب شروع کردم گریه کردن...و چون کلاس امروزم صب زود و استادش سخت گیر بود زودی خوابیدم.ولی قبلش کلی فک کردم که علی حس میکنه ناراحتیمو؟؟؟!!!.

صب که بیدار شده بودم علی ز زده بود و اس داده بود و نگران شده بود گف خواب دیدم صدا زدی ازم کمک میخواستی:(( بیدار مونده بود.تا اس دادم صب ج داد...گف نگران بودم خوابم نگرفت از دیشب که پریدم از خواب.

بعدم من رفتم کلاس و علی خوابیدفداش شم الهییی.عصر که بیدار شه سعی میکنم عشقولی باشم

عصری با دوستام برمیگردم .کتابخونه ثبت نام کردم کرج. میرم کتاب بربادرفته رو که چن صفحشو پی دی اف خوندم میگیرم

اینجا زندگی جریان دارد......
ما را در سایت اینجا زندگی جریان دارد... دنبال می کنید

برچسب : کاشکی بیای آشتی کنون,کاشکی بیای آشتی کنون اسی,کاشکی بیای بمونی پیشم همیشه,کاشکی بیای,کاشکی بیایی,کاشکی بیایی آشتی کنون,اهنگ کاشکی بیای اشتی کنون,دانلود آهنگ کاشکی بیای آشتی, نویسنده : ehamdameman9 بازدید : 131 تاريخ : دوشنبه 10 آبان 1395 ساعت: 21:40