چشم انتظار معجزتم

ساخت وبلاگ
سلام عزیزای دلم
امروز عصر لاک زدم، بادمجونی که دوس داری آماده شدم و فقط رژ قرمز زدم، ساده که دوس داری، رفتیم دور دور، یه کوچولو خوراکی خریدیم و اومدیم شام خوردیم.  بعدش زودی اومدیم تو اتاق، گپ زدیم به جبران پنج شنبه جمعه که فردیس بودی.ماساژت دادم عزیزم.  
بخدا میفهمی حالمو، بغضمو ، میفهمی و من نگرانی رو تو چشمات میبینم ولی چقققققد تو داری تو دورت بگردم.
چن شبه تا نزدیکای صب بیدارم.سرگرم میکنم خودمو که فکر و خیال نکنم.
عصرا آهنگ میذارم ، هدفونو میذارم تو گوشم و ورزش میکنم، حلقه میزنم. خیلیییی خوبه کاش زودتر شروع میکردم.بعد از ورزشم دوش میگیرم. تا چن ساعت بعدش حالم خوبه.
ولی میدونین بلاتکلیفی چیه؟؟؟؟؟؟من الان تو نقطه اوجش وایسادم.نمیدونم تهش چی میشه!!!
میدونم کار سختیه ولی خدا بخواد نشد نداره.ازش میخوام بهترین رو برام رقم بزنه. 
امتحانا شنبه هفته بعد شروع میشه و من کتاب و جزوه ندارم. تا فردا شب مهلت دارم یه مقاله علمی پژوهش تحویل بدم ولی هنوزم یک کلمشم ننوشتم. دست و دلم نمیره.
به دخترخاله ها پیام دادن پس فردا قابلمه پارتی ترتیب بدیم و کیکشم با من. 
میخوام اگه قراره برم تا لحظه ای که وسایلمو جمع میکنم بهش فک نکنم. میخوام عزیزم دلت نلرزه از رفتتنم. 
چشم امیدم فقط به خداس.به دعاهای عزیزام. به دلگرمیای همتون. 
مرسی که هستین. ❤️❤️
اینجا زندگی جریان دارد......
ما را در سایت اینجا زندگی جریان دارد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ehamdameman9 بازدید : 125 تاريخ : سه شنبه 24 بهمن 1396 ساعت: 19:09